6
مسأله 3 - مجتهد و اعلم را از سه راه مىتوان شناخت: اول آنكه خود انسان يقين كند، مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوم آنكه يك نفر عالم عادل بلكه موثق كه مىتواند مجتهد و اعلم را تشخيص دهد، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كند، به شرط آنكه عالم ثقه ديگر با گفته او مخالفت ننمايد. سوم آنكه عدهاى از اهل علم كه مىتوانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا مىشود، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.
مسأله 4 - اگر شناختن اعلم مشكل باشد، بايد از كسى تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد، بلكه اگر احتمال ضعيفى هم بدهد كه كسى اعلم است و بداند ديگرى از او اعلم نيست، بايد از او تقليد نمايد و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوى باشند، بايد از يكى از آنان تقليد كند.
مسأله 5 - بدست آوردن فتوى يعنى دستور مجتهد چهار راه دارد: اول شنيدن از خود مجتهد، دوم شنيدن از يك نفر عادل بلكه موثق كه فتواى مجتهد را نقل كند، سوم شنيدن از كسى كه انسان به گفته او اطمينان دارد، چهارم ديدن در رساله مجتهد، در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد.
مسأله 6 - تا انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است، مىتواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد و اگر احتمال دهد كه فتواى او عوض شده، جستجو لازم نيست.
مسأله 7 - اگر مجتهد اعلم در مسألهاى فتوى دهد مقلد آن مجتهد يعنى كسى كه از او تقليد مىكند، نمىتواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگر عمل كند، ولى اگر فتوى ندهد و بفرمايد احتياط آن است كه فلان طور عمل شود، مثلاً بفرمايد احتياط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبيحات اربعه يعنى سُبْحانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ، وَلا إلهَ إلاّ اللهُ، وَاللهُ أكْبَرُ بگويد، مقلد بايد يا به اين احتياط، كه احتياط واجبش مىگويند عمل كند و سه مرتبه بگويد و يا به فتواى مجتهدى